نریماننریمان، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

نریمان دلیل زندگی بابا و مامان

دومین شب یلدا

  شب یلدا هم از راه رسید و کلی خرید کردیم و رنگینک درست کردم و حلوا خرمایی که رسم ما استان فارسی ها هست البته مهمون نداشتیم ولی یه رسمه که باید اینقدر بخوری تا بترکی منم اون شب رزیمم رو شکستم و تا میتونستم چیزایی رو که نباید میخوردم رو خوردم ما همیشه سفره یلدا رو روی زمین میچینیم نریمان هم خیلی کمک میکرد توی  سفره انداختن یه ماهی هم تازگیها خریده بود که اونم آورد گذاشت توی سفره   آقا نریمان من عاشق کشتی کج و فیلمهای اکشنه و همیشه در حال کشتی گرفتن با بابایی و هر چی که دم دستش بیاد هست در ضمن با تفنگت هم همه رو میکشی از کارای ورزشی دیگه که می کنی پشتک میزنی ...
21 بهمن 1390

هفته ای یه بار تولد

نریمان من عاشق کیک تولد و از اون بیشتر عاشق فوت کردن شمع هست واسه همین باید هفته ای یکی دو بار  یه کیک تولد کوچولو  با چند تا شمع و البته سه چهار قوطی کبریت !!! بخریم واسش تا بهش خوش بگذره خیلی هم تاکید داره که ازش عکس بندازیم راستی یادم رفت آقا نریمان تازگیها یه خرگوش هم خریده و اسمش گذاشتیم آقا ماشاله ...
21 بهمن 1390

یه روز بد دیگه

دقیقا ٥ آبان ماه بودکه آقا نریمان با بابایی رفتن مهد کودک عمه فرناز چون نریمان اونجارو خیلی دوست داشت و با نی نی های همسن خودش بازی میکرد اما اون روز نریمان موقع بازی کردن از روی یکی از اسباب بازی ها میفته و دندونش میشکنه بابا هم سریع میبردش دندونپزشکی دکتر میگه باید عصب کشی کنه بماند که من توی خونه چه حالی بودم  کم مونده بود سکته کنم زنگ زدم به یه دندانپزشک معروف کودکان واسه ٨ آبان بهم نوبت داد وقتی رفتیم گفت که کارش توی دو جلسه تموم میشه نریمان بدجور گریه میکرد من روی صندلی نشستم نریمان هم نشوندم توی بغلم یه آقایی از پشت صندلی سر نریمان رو گرفته بود که تکون نخوره دکتر هم یه وسیله پلاستیکی گذاش...
21 بهمن 1390

دومین مسافرت به بندر عباس

اواسط آبان ماه بازم چمدونها رو بستیم و حرکت کردیم به طرف بندر عباس . نریمان دریا رو دید و دوباره ذوق زده شد!!!!!!!! نریمان تا قبل از رفتن به بندر من و باباش رو به اسم صدا میکرد ولی توی بندر یاد گرفت که ما رو بابا و مامان صدا کنه اینم سوغات بندر بود!!!!!!!!! این چیزایی هست که نریمان جدیدا  میگه مامان بابا آیه (خاله) ازش میپرسم عشق من کیه ؟ میگه : نانا (نریمان) یا اینکه چند تا دندون داری؟ ده تا  مامان رو چند تا دوست داری؟دو تا  و شمردن 1 2 3 اینم عکسای بندر    باید راجع به عکس پایین یه توضیح ب...
21 بهمن 1390

آقا نریمان و پارک

اکثر شبهای تابستان با مادر جون و خانواده عمه فرانک و عمه فرناز  میرفتیم پارک آقا نریمان و آروین هم دلی از عزا در میآوردن و کلی بدو بدو میکردن در ضمن هربار که میرفتیم نریمان یه توپ جدید از فروشنده توی پارک میخرید از یه نوع توپ همه رنگهاش رو داشت؟؟؟؟   ...
21 بهمن 1390

واکسن 18 ماهگی

نریمان هجده ماهه که شد باید واکسن میزد که با کلی ترس ولرز بردیمش که واکسن رو بزنه آخه همه می گفتن که ممکنه خیلی اذیت شه خلاصه واکسن رو که زذ خیلی گریه کرد اول توی دستش بعد توی پاش وقتی اومدیم خونه آروم شد ولی از عصر همون روز دیگه نتونست راه بره خیلی هم بهونه گیر شده بود از بد شانسی بابا فرزادش هم رفته بود مسافرت  و دلتنگ اون هم بود  روز بدی بود شبش با خاله لیلا  تا صبح نشستیم و پا شویه اش کردیم آخه تب بالایی داشت صبح ساعت 5 از خواب بیدار شد و هر دومون رو مجبور کرد که بریم توی حیاط امگار نه انگار که روز قبل واکسن زده بود و کلی گریه کرده بود!!!!! تازه کلی واسمون رقصید!!!!! اینم ...
20 بهمن 1390

نریمان و سگش

یه روز بابایی با یه سگ خیلی بامزه  به اسم happy اومد خونه گفت که واسه نریمان خریده وای   نگهداری از سگ خیلی سخته البته happy تربیت شده  و خیلی هم با ادب و آرومه توی یه مدت کم نریمان عاشقش شد و  از همون لحظه شدن دوستای خیلی خوب واسه هم  کار نریمان شده  این که از صبح بره توی حیاط با happy آب بازی کنه اونم عاشق اینه  که با یکی بازی کنه بدو دنبالش   راستی یادم رفت بگم چند روز پیش با خاله لیلا رفته بودی خونه آقا جون خاله شعر می خوند تو هم هی هی میگفتی آقا نریمان هی هی پسر مامان هی هی ...
19 بهمن 1390

نریمان و شهر بازی

اردیبهشت 90 بود که با خاله مژده عمو مجید و کیانا رفتیم شهر بازی اول دلهره داشتم و میترسیدم که نریمان رو سوار کنم ولی دیدم که نریمان خیلی ذوق داره و اصلا نمیترسه خیلی هم خوشحال بود البته همه مواظب بودیم اون و کیانا چرخ و فلک مخصوص بچه ها ,قو,و اسب و.....کلی اسباب بازی های دیگه سوار شدن اینم عکساشون اینم یه دختر خانومی بود که کنار نریمان نشسته بود و نریمان از لحظه اول بهش نگاه میکرددددد تا آخرین لحظه که پیاده شد آخرشم نفهمید که این کی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟     ...
18 بهمن 1390