نریماننریمان، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

نریمان دلیل زندگی بابا و مامان

عید 89

1390/11/14 20:45
نویسنده : مامان لاله
840 بازدید
اشتراک گذاری

کم کم داریم به سال 89 نزدیک میشیم باید به فکر خونه تکونی باشم دو تا خانوم از یه موسسه اومدن کمکون واسه خونه تکونی اول خونه ما بعد خونه آقاجون

niniweblog.com

واسه پسر گلم کلی لباس خریدم که روز عید بپوشه و کلی ماه بشه اون سال ساعت 9 شب تحویل سال بود عصر همون روز رفتم خونه آقا جون که زن دایی آرزو با خاله تو رو حموم بدن  زود بابایی اومد دنبالمون و برگشتیم خونه  

  موقع تحویل سال خدا رو شکر کردیم هم من هم بابایی که خدا این نعمت رو به ما عطا کرده که تورو داشته باشیم عید خدایا شکر به خاطر این هدیه زیبا

اولین عید

هم با من هم با بابایی عکس گرفتی 

 

روز اول فروردین 1389 ناهار رو خونه دایی مجید مهمون بودیم خیلی خوش گذشت همه بودن دایی آرمان اینا هم از بندر عباس اومده بودن

 نریمان و  نگار خانوم

نریمان و دایی مجید

همون روز دایی آرمان تورو بغل کرده بود که تو هم بدون رو دربایستی روی لباسش بالا
آوردی من هم داشتم سکته میکردم آخه اولین بار بود میدیدم که بالا میاری همه بهم دلداری میدادن که بابا چیزی نیست شاید زیادی شیر خورده باشه ولی من آروم نمیشدم تا آخر مهمونی توی این فکر بودم که چرا بالا آوردی؟

روزای عید گذشت کلی مهمونی رفتیم کلی مهمون اومد خونمون روزای خوبی بود

رسید به سیزده بدراول تصمیم داشتیم اصلا بیرون نریم تا 11 خونه بودیم که مادر جون زنگ زد گفت هوا خوبه پاشین بیاین ما هم رفتیم پیششون البته با کلی تجهیزات

نریمان و مادر جون

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان امیرعلی
9 بهمن 90 4:29
خاله سال 91 چرا 89 یدفعه





مامان نریمان
9 بهمن 90 14:09
قربونت برم این خاطرات موقعی هست که پسرم دنیا اومده بود گل پسر من الان 2سالشه قسمت معرفی سایت رو بخون
نازنین
22 بهمن 90 16:29
بله بله همش دایی آرمان دایی آرمان زن دایی ارزو منم که هیچ!!!!! هی روزگااااااااااااااااار