دومین مسافرت به بندر عباس
اواسط آبان ماه بازم چمدونها رو بستیم و حرکت کردیم به طرف بندر عباس . نریمان دریا رو دید و دوباره ذوق زده شد!!!!!!!!
نریمان تا قبل از رفتن به بندر من و باباش رو به اسم صدا میکرد ولی توی بندر یاد گرفت که ما رو بابا و مامان صدا کنه اینم سوغات بندر بود!!!!!!!!!
این چیزایی هست که نریمان جدیدا میگه
مامان
بابا
آیه (خاله)
ازش میپرسم عشق من کیه ؟ میگه : نانا (نریمان)
یا اینکه چند تا دندون داری؟ ده تا
مامان رو چند تا دوست داری؟دو تا
و شمردن 1 2 3
اینم عکسای بندر
باید راجع به عکس پایین یه توضیح بدم
توی بندر خونه یکی از دوستام مهمون بودیم
درب سرویس بهداشتی یه خورده از زمین فاصله داشت
هرکس که میرفت اون تو نریمان به این صورت روی زمین دراز میکشید و ......
هرچند فقط پاهای طرف پیدا بود و لا غیر....
از دست بچه های فضول....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی