عکس
سلام عزیزم
امروز روز مادر بود
ممنونم به خاطر هدیه زیبایی که با بابایی واسم خریده بودی اصلا راضی به زحمت نبودم مامانی
ساعت 6 رفتیم با هم شیرینی و گل خریدیم بعدشم رفتیم
آرایشگاه خاله لیلا که با هم بریم سر خاک مامان جون
قربونت برم که گلها رو ازم گرفتی و خودت گذاشتی سر خاک
تازه میگفتی شیرینی هم خودم میگیرم جلو بقیه ولی سنگین بود واست
اینجا جایی که مامان جون راحت خوابیده شما هم میخواستی واسش گل بذاری البته فقط همین گل سالم موند از دستت... همونجور که مشاهده میکنی بقیه گلها رو پر پر کردی ریختی اونجا....
در راه برگشت به خونه اینجوری نشستی کف ماشین
آخه کی دیدی اینجوری توی ماشین بشینه راستی همه دکمه های شلوارت هم بازه محض اطلاعتون!!!
موهای به هم ریخته شو ببین
بعد از رسیدن به خونه هم این خرابکاری رو انجام دادی با نودل!!!
تو هم واسه من غذاخور نمیشی آخه چیکار کنم از دست تو از صبح تا الان هیچی نخوردی