کلمه جدید
سلام مامانی
از یکی دو روز پیش تا حالا یه کلمه جدید یاد گرفتی
وقتی یه کار بد میکنی من با صدای بلند و البته با عصبانیت میگم: لااله...
شما هم انگار نه انگار که دارم دعوات میکنم با بیخیالی تکرار میکنی: میگی
لالالالالاه
اونوقته که من میترکم از خنده و با این کارم این مجال رو بهت میدم که کار بدت رو تکرار کنی!!!
اصلا نمیتونم جلو خودم رو بگیرم
همه کارهات خنده داره گلم
وقتی از دستت عصبانیم و میخوای از دلم درآری خودت رو پرت میکنی توی بغلم به زور باهام کشتی میگیری آخه عشقت رو به هر کس میخوای بیان کنی باهاش کشتی میگیری
الان یک هفته ای میشه دیگه هوا خیلی گرم شده ولی هنوز شبها هوا فوق العاده خنک و مطبوعه
بعضی از شبها عمه جون میاد دنبالمون و میریم پارک
آقا نریمان ما هم با آروین کلی بازی میکنه و آخر شب خسته و کوفته میایم خونه و اونوقت میخوابی تا مامانی با روغن پاهات رو ماساژ بده
چه حال میکنی تو!!!!!!!!!
یه روز مادر جون نماز میخوند آقا نریمان ما هم یه روسری پیچیدن دور خودشون و ایستادند کنار مادر جون هر کار اون کرد نریمان هم میکرد حتی باصدای یواش یه چیزایی رو آروم میگفت
خداوندا این پسر ما رو دریاب و خودت حفظش کن در پناهت
در این تصویر دوباره اثر هنری روی دیوار هویدا میباشد!!!