عکسهای آقا نریمان
سلام پسرم
توی این پست نمیخوام زیاد حرف بزنم فقط عکسات رو میذارم چون عکسا گویای همه چیزه
این جای اثر دست قشنگت روی دیوار آشپزخونه هست البته این رنگ قابل شستشو هستااااا!!!!
اون وسط مسطا هم دست خاله جونه
آقا نریمان در حال غذا دادن به ماشااله خان
آقا نریمان و آروین جون
پسر عمه فرناز
نریمانم در حال خوردن توت
اینم درخت شاه توت خونمونه که آروین ازش بالا رفته تا واست توت بچینه
قربون پسر مظلومم برم من
البته توی این عکس مظلوم نشون میدی
توت ها هنوز درست نرسیدن ولی خیلی خوشکله
دیگه خودت قضاوت کن
آهان!!!!!
کیک این هفته
الهی بمیرم مامانی
واسه این که چک آپ بشی بردمت آزمایش خون اینم جای آمپوله
هرکار کردم اجازه ندادی خونهایی که روی دستت خشک شده رو پاک کنم
آخه ترسیده شدی دیگه
اول فکر کردی مثل همیشه شمع روی کیک گذاشتم وقتی دیدی فشفشه هست قیافه ات اینطوری شد
کلی ذذذذووووق
راستی پسرم این عکسا هم توی عید گرفته بودم ازت
ولی با عرض معذرت یادم رفت بذارم توی وبلاگت
این عکس رو خودت از خودت انداختی
آخی ی ی ی ی
فدای این دستای تپلت بره مامان
هفتم یا هشتم فروردین بود که با دایی مجید اینا رفتیم پارک کلی هم با نگار بازی کردین شما
بابایی و نریمان
محمد پسر دایی مجید هم گوشه سمت راست دیده میشه
اونم با نگار سوار بود
اینم عشق پدری.....
اینم ١١ فروردین هست
همون روز بارون میومد وهوای خیلی خیلی زیبایی بود و البته یه کم هم سرد...
اینم هفت سین بزرگ شهره که کنارش ایستادی