آقا نریمان
سلام پسرمم توی این چند روز که پست نذاشتم میخواستم چتد تا موضوع رو باهم بذارم که پستها کم بار نباشن اول از همه این بود که: رفتی توی اتاق بابایی از توی کمدش یکی از پیراهناش رو پوشیده بودی !! وای که چقدر خندیدم شده بودی بابایی!!!دیگه هیچ تفاوتی با هم نداشتین بعد هم تلفن به دست این ور و اون ور میرفتی و ادای بزرگترا رو درمیاوردی معلوم نبود با کی حرف میزدی!!! یه موضوع دیگه علاقه شدیدیه که به سیب ترش پیدا کردی البته با اون ادا و اطوارها که همه از خوردن چیزای ترش در میارن!! ولی به خوردنش ادامه میدی تا ته الهی بمی...
نویسنده :
مامان لاله
15:26